مینخوابی؟
میاد و نمیبره.
کاش نیاد و من ببرمت.
میشه فردا بیدار شی و هیچی یادت نباشه؟
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 27
از مهمونی چند شب پیش، یه عالمه بادکنک مونده رو دیوار اتاقم. یه میلهست و بادکنکا مرتب بهش آویزونن. چهل تا بودن. هر دو ساعت یه بار یکیشون با صدای بدی میترکه و یا از خواب میپرم یا از جا. هم این بادکنکا باید تموم شن، هم فکر تو. تا این رنگی رنگیها رو دیوارن حق داری تو سرم بمونی. بعدش بادکنکهاتو جمع کن و برو. بیست و سه تا شدن. بیست و سه تا بادکنک تا فراموشیِ تو.
برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 26
یه روزم میاد که دیگه یه بار دیدنت، دو ماه بعدمو نمیسازه. یه روزی که نه با بوی چمن یادت میافتم، نه با لگد کردن پای کسی موقع راه رفتن. تو خیابون بین جمعیت یهو واینمیستم که "بوی اون میاد". اون روز دیگه اموجیهام زوج نیست و آهنگهای مورد علاقه تو توو گوشم پلی نمیشه و حتا «توو» رو هم با دو تا «و» نمینویسم. جملههای کوتاه میگم و کتابخونم پر کتابهایی نیست که تو معرفی کردی. ولی تا اون روز، بذار بغض کنم واسه بیخدافظی رفتنت.
تو دیوانه...برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 27
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تو دیوانه...برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 23
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تو دیوانه...برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 18
برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 21
من حتی با بیرون کشیدن کتابهای فلسفهی مامانم و تاریخِ بابام از انباری و پاک کردن گرد و خاکهاشون ذوق میکنم، خودت تصور کن وقتی تو رو میبینم چه حالی میشم.
تو دیوانه...برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 27
برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 22
قرار گذاشته بودیم روزی نیم ساعت باهم فلسفه بخونیم. گفته بود ما که تنبلتر از اونیم که تنهایی حرکتی بزنیم. الان یک ماه گذشته و حتا یک صفحه هم پیش نرفتیم. بهش گفتم شبیه شخصیتهای در انتظار گودو شدیم. گفت از استراگون بدم میاد. گفتم اون اتفاقا تویی. هی میخوای بری و نمیری. نمیتونی. خندید و باز سرش رو کرد توی گوشی نکبتیش. گفتم بریم بالا؟ گفت بریم. نیم ساعت دیگه نشستیم.
تو دیوانه...برچسب : نویسنده : 1floue5 بازدید : 20